موضوع این قسمت پادکست دایجست تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش جهانی است. این موضوع در چند وقت اخیر بسیار مطرح شده و نشستهای بزرگ و مهمی در این باره برگزار شده؛ مانند «کاپ ۲۶» که اولین نشست بررسی بعد از معاهدهی پاریس است. هرچند وقت یکبار مردم در جایی از دنیا علیه دولتها تظاهرات میکنند که چرا برای نجات زمین کاری نمیکنند. اتفاقاتی که در دههی اخیر افتاده، مثل آتشسوزی فزایندهی جنگلها، سیل در برخی کشورها، خشکسالی در کشورهایی دیگر از جمله ایران، گرمشدن بیسابقهی استرالیا، طوفانهای زیاد در آمریکا و ازایندست فجایع طبیعی همگی به این اشاره دارند که در کرهی زمین اتفاقاتی در حال وقوعاند که احتمالاً زندگی ما را در چند دههی آینده دستخوش تغییرات مهمی خواهد کرد. در این میان عدهای میگویند که این وقایع مهم نیستند و به کارهای خود ادامه میدهند. اما درنهایت این موضوع آنقدر مهم شده که احتمالاً در چند وقت اخیر در معرض اخبار بسیاری ازایندست بودهاید. برای همین بررسی این موضوع در دستور کار دایجست قرار گرفت.
بهصورت کلی تغییرات آبوهوایی معمولاً بر اساس مدلسازیهای کامپیوتری پیشبینی میشوند. اما پایهی علمی پشت توضیح تغییرات آبوهوایی بسیار وسیعتر است و این مدلها (که بسیار دقیقاند) تنها قسمتی از این مبنای علمیاند.
حدود یک قرن است که دانشمندان به تأثیر گازهای گلخانهای در گرمشدن زمین پی بردهاند. گازهای گلخانهای حجم بسیار کمی از اتمسفر زمین را اشغال کردهاند؛ اما تأثیری که روی آبوهوای زمین دارند بهشدت زیاد است. چون این گازها باعث میشوند که مقداری از گرمای تولیدشده در زمین، در جو زمین محبوس بماند و امکان خروج از آن را نداشته باشد. این تأثیر گلخانهای خیلی مهم است. همین اثر گلخانهای باعث میشود که روی سیارهای مثل زمین -بااینهمه فاصله از خورشید- آب وجود داشته باشد. یعنی نهتنها چیز بدی نیست، بلکه باعث شده که کرهی زمینی به این زیبایی وجود داشته باشد.
از انقلاب صنعتی به بعد بشر شروع کرد به سوزاندن زغالسنگ و دیگر سوختهای فسیلی تا بتواند انرژی لازم را برای کارخانهها و صنعتیشدن را تأمین کند. این کار باعث شد تا گازهای گلخانهای بیشتری وارد جو زمین شود. از همان زمان است که فعالیتهای ما انسانها زمین را روزبهروز گرمتر میکند.
از جمعشدن اطلاعات و شواهدی که بهمرور جمع شدهاند، از اطلاعاتِ جمعآوریشده توسط دماسنجهایی که در ایستگاههای هواشناسی و کشتیها از اواسط قرن نوزدهم نصب شدند، از اطلاعات ماهوارهها که دمای سطح زمین را میسنجند. همهی این اطلاعات قویاً نشاندهندهی این است که زمین ما در حال گرمتر شدن است.
از سال ۱۸۸۰ متوسط دمای جهانی ۱٫۲ درجهی سلسیوس افزایش پیدا کرده و بیشتر این افزایش در اواخر قرن بیستم اتفاق افتاده است. خشکیها بیشتر از دریاها گرمتر شدهاند و قطب شمال بیشتر از هر جای دیگر. از دیگر سو، طیفهای گرمایی هم تغییر کردهاند؛ مثلاً در جایی مثل آمریکا تعداد روزهای گرمترین به نسبت تعداد روزهای سردترین با نسبت ۲ به ۱ بیشتر شدهاند. اینهمه گرمایش در تاریخ ژئولوژیک اخیر زمین بیسابقه است.
اطلاعات و آمار نشان میدهند که دمای زمین برای مدت بسیار طولانیای ثابت بود و تغییری نداشت و در قرن اخیر به یکباره این دما شروع به افزایش کرد. اطلاعاتی که از حلقههای درختها، کوههای یخی و نشانگرهای طبیعی به دست آمده، این گرمایش را تصدیق میکنند. زمین ما امروز گرمتر از دمایی است که حداقل در ۱۰۰۰ سال قبل تجربه کرده است.
از طرف دیگر دمای سطح زمین گرمایش واقعیای که اتفاق افتاده را پنهان کرده و نشان نمیدهد. چرا که اقیانوسها ۹۰% گرمایی را که توسط گازهای گلخانهای در جو زمین محبوس شدهاند، جذب میکنند. تحقیقاتی که در شش دههی اخیر روی اقیانوسها انجام شده، نشان میدهد که همهی لایههای اقیانوس گرمتر شدهاند. طبق یافتههای یک تحقیق، میزان گرمایی که اقیانوسها بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۵ جذب کردهاند، معادل میزان گرمایی است که در ۱۳۰ سال گذشتهی پیش از آن جذب کردهاند.
یکی دیگر از منابع اطلاعاتی برای پیبردن به گرمشدن زمین، اتفاقاتی است که هر از چند گاهی در اخبار میبینیم. صفحههای یخی نازکتر میشوند، سطح آب در حال افزایش است، یخهای قطب شمال در حال ناپدید شدناند. در بهار، برفها زودتر آب میشوند و گلها زودتر شکوفه میدهند. حیوانات به جاهای مرتفعتر کوچ میکنند تا جای خنکتری پیدا کنند و خشکسالیها، سیلها و آتشسوزی جنگلها همهوهمه وخیمتر شدهاند و مدلها همهی اینها را پیشبینی کرده بودند.
هیچ بحثی نیست که دانشمندان از مباحثه لذت میبرند و دوست دارند همه چیز را به چالش بکشند و همین دلیل پیشرفت علم است. مخالفتهای میان دانشمندان به برآیند کلی پیشرفت علم کمک میکند. اما زمانی که صحبت به موضوع تغییرات اقلیمی میرسد، تقریباً بحث زیادی وجود ندارد. مطالعات بیشماری انجام شدهاند که نشان میدهد بیش از ۹۰% دانشمندان دربارهی گرمشدن زمین و اینکه «انسان» مقصر اصلی است، توافق دارند. سازمانهای معتبر جهانی (مثل ناسا و سازمان هواشناسی جهانی) نیز این قضیه را تأیید میکنند و این میزان توافق در مباحث علمی بسیار چشمگیر است. در صورتی که هنوز در مورد مباحثی مانند علت انقراض دایناسورها این میزان از توافق وجود ندارد. امروزه حدود ۹۷% دانشمندان معتقدند که قطعاً انسان مقصر اصلی این گرمایش است.
چرا چنین سؤالی مطرح شده است؟ مگر کسانی وجود چنین پدیدهای را انکار میکنند؟ بله. بیشتر بحثهایی که ایدهی گرمشدن زمین را زیر سؤال میبرند توسط کمپینهای برخی از شرکتها و سیاستمداران طراحی شدهاند و میگویند که خود دانشمندان هنوز مطمئن نیستند که واقعاً زمین در حال گرمشدن است یا نه. این ایدهها مخصوصاً با روی کار آمدن ترامپ که به این حرفها اعتقادی نداشت، جدیتر شدند. ترامپ آمریکا را از «معاهدهی پاریس» که یکی از مهمترین معاهدهها در خصوص اقدام جمعی جهانی برای جلوگیری از گرمایش زمین بود، بیرون کشید.
البته تعدادی پژوهشگر سرشناس نیز در تیم مخالفاناند که برخی با شرکتهای سوختهای فسیلی در ارتباطاند و برخی نیز مستقلاند. از بین مخالفان کسانی نیز بودهاند که بعد از تحقیقات تغییر نگرش دادهاند؛ مثل ریچارد مولر.
یکی از بحثهایی که مخالفان مطرح میکنند «عدمقطعیتها در علم پیشبینی تغییرات اقلیمی» است. البته عدمقطعیت در علم به معنی ناکافی بودن دانش نیست؛ بلکه معیاری برای اندازهگیری این است که یک پدیده چهقدر خوب شناخته شده است -نه اینکه چهقدر ناشناخته مانده است-. دانشمندان گسترهای از تغییرات آبوهوایی آینده را پیشبینی کردهاند. در اینجا نمیتوان با قطعیت از وقایع آینده صحبت کرد؛ زیرا همه چیز به این بستگی دارد که ما چهقدر سریع بتوانیم آلایندهها را کاهش دهیم. اما این عدم قطعیت بههیچوجه اطمینانشان از اینکه تغییرات آبوهوایی واقعی و ناشی از رفتار انسانهاست را از بین نمیبرد.
دانشمندان برای درک کردن عوامل سرد یا گرمشدن زمین، تغییرات آبوهوایی گذشته را مطالعه کردند. مهمترین این عوامل اینها بودند: تغییرات انرژی خورشیدی، جریانهای اقیانوسها، فعالیتهای آتشفشانی و میزان گازهای گلخانهای در اتمسفر. هر یک از این عوامل در زمانهای مختلف نقش خود را داشتهاند.
مثلاً ۳۰۰ سال پیش ترکیبی از کاهش انرژی خورشیدی و افزایش فعالیتهای آتشفشانی باعث شد که بعضی جاهای زمین خنک شود، تاحدیکه لندنیها میتوانستند بهصورت روزمره روی رودخانهی تِیمز اسکی روی یخ کنند.
۱۲ هزار سال پیش، تغییرات عظیمی در جریانهای اقیانوس اطلس باعث شد که نیمکرهی شمالی تقریباً یخ بزند.
۵۶ میلیون سال قبل، تولید مقدار بسیار زیادی از گازهای گلخانهای (که یا از طریق فعالیتهای آتشفشانی به وجود آمدند، یا بهخاطر انباشت زیاد متان، یا هر دو) زمین را ناگهان به اندازهی ۵ درجهی سلسیوس گرم کرد که نتیجهی آن بههمریختن اقلیم، خفه شدن اقیانوسها و انقراض سراسری در کرهی زمین شد.
دانشمندان برای اینکه دلیل تغییرات آبوهوایی کنونی را بفهمند، همهی این عوامل را بررسی کردهاند. ۳ عامل اول (تغییرات انرژی خورشیدی، جریانهای اقیانوسها، فعالیتهای آتشفشانی) در چند قرن اخیر، مخصوصاً تا قبل از سال ۱۹۵۰، تغییر چندانی نکردهاند و تأثیر بسیار کمی داشتهاند. اگر مؤثر بوده باشند، این تأثیر نمیتواند در جهت گرمشدن زمین باشد؛ زیرا انرژی خورشیدی در این زمان کم شده و فورانهای آتشفشانی نیز تأثیر خنککنندهای روی زمین گذاشته است. پس دلیل این گرما چیزی نیست جز افزایش گازهای گلخانهای. همانطور که گفتیم این گازها تأثیر قویای روی آبوهوا دارند. گازهای گلخانهای در اثر اکتشاف و سوخت زغالسنگ، نفت و گاز و هر چیزی که باعث رهاسازی کربندیاکسید میشود، به وجود میآیند.
دانشمندان حبابهای هواییای که از هزاران سال قبل در یخها به وجود آمدهاند را بررسی کرده و دیدهاند که میزان دیاکسیدکربن در هوای آن زمان حدود ۲۸۰ ذره در میلیون (واحدی به نام part per million یا PPM) بوده است که این مقدار در سالهای ۱۹۰۰ به ۳۰۰ PPM رسیده. میزان کربندیاکسید موجود در هوای چند ده سال بعد -هنگامی که زندگی ما کاملاً ماشینی شده بود- به حدود ۴۲۰ PPM رسیده است.
از طرف دیگر تمرکز و تجمع مِتان (دومین گاز گلخانهای مهم) از دوبرابر هم بیشتر شده است. الان ما در زمانی زندگی میکنیم که سرعت تولید کربن از ۵۶ میلیون سال قبل هم بیشتر است و این افزایش سریع در تولید گازهای گلخانهای هوای زمین را به یکباره گرم کرده است. نکتهی دیگر اینکه سوزاندن سوختهای فسیلی نوع خاصی از آلودگی را در هوا ایجاد میکند که نور را بازتاب میدهد و اتفاقاً تأثیر خنککنندگی هم دارد. یعنی اگر این تأثیر نبود، گرمایشی که در زمین تجربه میکردیم بهمراتب بیشتر بود. چرا که این آلودگی به نحوی گرمایش واقعی را میپوشاند و اجازه نمیدهد که اتفاق بیافتد.
پس بهطور خلاصه مقصر اصلی گرمشدن زمین ما انسانهاییم و علت اصلی آن افزایش گازهای گلخانهای است. کارهایی که باعث افزایش گازهای گلخانهای شده است، این مواردند: سوزاندن سوختهای فسیلی مثل زغالسنگ، نفت و گاز. همچنین گفته میشود که جنگلزدایی حدود ۲۰% کل دیاکسیدکربن کرهی زمین را تولید میکند. کودهای شیمیایی منبع اصلی نیتروس اکسایدند. دامداریهای صنعتی (گاو، بوفالو، گوسفند و بز) بزرگترین تولیدکنندگان متان هستند. این یکی از دلایل کسانی است که بهخاطر انگیزههای زیستمحیطی گیاهخوار میشوند و در نهایت کشاورزی و جادهسازیهای وسیع میتواند بازتابپذیری سطح کرهی زمین را تغییر دهد و منجر به تغییرات گرمایشی یا سرمایشی شود.
یکی از چیزهایی که ما را بهاشتباه میاندازد این است که تفاوت بین هوا (weather) و اقلیم (Climate) را نمیدانیم. هوا شرایط جویای است که پیوسته در حال تغییر است و همان است که وقتی از خانه خارج میشویم آن را احساس میکنیم. اقلیم یا آبوهوا میانگین بلندمدت آن شرایطِ در حال تغییر است که معمولاً بازهی زمانی ۳۰ سالهای را در بر میگیرد. بهعبارتدیگر، اگر بخواهیم تشبیه کنیم، هوا مود و مزاج لحظهای شماست و اقلیم شخصیت شما. مود روزبهروز بالا و پایین میشود، اما شخصیت بهسادگی و روزبهروز تغییر نمیکند.
نکته این است که وقتی میگوییم اقلیم ۱٫۲ درجه گرم شده است، ناخودآگاه آن را با هوا مقایسه میکنیم و درست درکش نمیکنیم. ۱٫۲ درجه در مقیاس هوا اصلاً مهم نیست؛ ولی وقتی میگوییم که اقلیم ۱٫۲ درجه گرم شده است، اینجاست که این تغییر معنادار میشود. این میزان تغییر چیزی است که باعث آب شدن کوهها و صفحههای یخی شده و سطح آب دریاها و اقیانوسها را افزایش میدهد. همان عاملی که باعث تغییر ترکیب اکوسیستمها و الگوهای بارندگی در سراسر جهان، کوچهای وسیع حیوانات و ازبینرفتن میلیونی درختان میشود.
فراموش نکنیم که این «۱٫۲ درجه» میانگین جهانی است. یعنی برخی نقاط جهان خیلی بیشتر از این مقدار گرم شده است و بعضی مناطق کمتر. مثلاً خشکیها ۲ برابر دریاها بیشتر گرم شدهاند. قطب شمال حدود ۲٫۷ درجه گرمتر شده است. زیرا ازبینرفتن برفویخ در عرض جغرافیایی بالا باعث میشود که زمین انرژی بیشتری جذب کند و دما افزایش یابد.
این میزان تغییرات دمای اقلیمی که به نسبت کم به نظر میرسد، میتواند تغییرات بسیار بزرگی را ایجاد کند. در سال ۲۰۲۰ شهری در سیبری رکورد ۳۷ درجهای را ثبت کرده است. در سیبری، نه تهران! هواشناسان در استرالیا رنگ جدیدی به نقشهها اضافه کردهاند تا نقاط با دمای بیشتر از ۴۸ درجه را نشان بدهند. افزایش سطح آب اقیانوسها و دریاها باعث شده تا ریسک سیل و طوفانها بیشتر شود و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، تا آخر قرن به ۵ درجه افزایش دما میرسیم و این یعنی فاجعه.
چند سال پیش معاهدهی پاریس منعقد شد. اکثر کشورهای جهان در این معاهده شرکت کردند تا برای نگهداشتن افزایش دما بین ۱٫۵ تا ۲ درجه سانتیگراد تلاش کنند و نگذارند که دمای زمین بیشتر از ۲ درجه افزایش پیدا کند. این همان معاهدهای است که ترامپ آمریکا را از آن خارج کرد و با روی کار آمدنِ بایدِن، آمریکا دوباره به آن برگشته است.
همین نیم درجه اختلاف بین ۱٫۵ تا ۲ درجه یک دنیا فاصله ایجاد میکند. نتیجهی این تفاوت آن است که صخرههای مرجانی منقرض شوند یا باقی بمانند، یخهای قطب شمال در تابستان وجود داشته باشند یا کاملاً از بین بروند. همین نیم درجه تعیین خواهد کرد که چند میلیون نفر از بیآبی و بیمحصولی در زمینهای کشاورزی رنج ببرند و چند میلیون نفر مجبور شوند خانههای خود را بهخاطر سیل و افزایش سطح آب اقیانوسها و دریاها ترک کنند. نیم درجه مسبب یک دنیا تفاوت است.
هدف معاهدهی پاریس این است که تمام جهان سعی کنند که گرمایش جهانی بیشتر از ۱٫۵ تا ۲ درجه نشود.
جواب این سؤال به این بستگی دارد که ما مبارزه با گرمایش زمین را چهقدر جدی بگیریم و اقدامات عملی داشته باشیم. اگر روند کنونی را ادامه دهیم، تا آخر قرن هوای خاورمیانه و جنوب آسیا آنقدر داغ خواهد شد که دیگر نمیشود از خانه بیرون رفت. خشکسالی سراسر آمریکای مرکزی، مدیترانه و جنوب آفریقا را فرامیگیرد. بسیاری از کشورها و شهرهایی که در جزایر هستند یا ارتفاعشان از سطح دریا کم است (از تگزاس گرفته تا بنگلادش) زیر آب خواهند رفت. از طرف دیگر این گرمایش باعث میشود آبوهوای برخی مناطق (مخصوصاً جاهای شمالی مثل کانادا، کشورهای اسکاندیناوی و روسیه) مطبوع شود.
وضعیت تا حدی وخیم میشود که میزان نابرابری در دنیا بهشدت افزایش پیدا میکند. در سطح کشورها، کشورهای فقیرتر (علیرغم اینکه کمتر از کشورهای توسعهیافته در گرمایش زمین نقش دارند) بیشتر از بقیه ضربه میخورند؛ چراکه بیشتر کشورهای کمتر توسعهیافته نزدیک مناطق استوایی هستند و گرمایش در این مناطق به حدی میرسد که برای انسان غیرقابلتحمل خواهد شد. این کشورها آسیبپذیرتر هم هستند؛ زیرا جمعیت ساحلی زیادی دارند و این جمعیت تحتتأثیر طوفانهایی که به وجود خواهد آمد، بهشدت ضربه میخورد و ازآنجاییکه منابع کافی ندارند، پس بهراحتی نمیتوانند خود را برای آن شرایط آماده کنند. یعنی نمیتوانند ساختارهای شهری، مهندسی و کشاورزی خود را تغییر دهند.
تا اینجا نیز تغییرات اقلیمی بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۰ بیشترین آسیب را به کشورهای فقیر زده است؛ در صورتی که ثروت کشورهای ثروتمند که عامل مهم این گرمایش بودهاند را بیشتر کرده است. کشورهایی مثل میانمار، هائیتی و نپال بهخاطر شدت تغییرات شرایط آبوهوایی در بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۸ بیشترین آسیب را دیدهاند.
از سوی دیگر تغییرات اقلیمی باعث میشود که مهاجرت بهشدت افزایش پیدا کند. حتی در خود کشورهای ثروتمند نیز کسانی که فقیرترند بیشتر ضربه خواهند خورد. ثروتمندان منابع بهتری دارند تا خانههای خود را خنک نگه دارند و پول منابع انرژی را بهراحتی پرداخت میکنند و دیگران نمیتوانند به این راحتی این کار را بکنند. وقتی که فجایع طبیعی اتفاق بیافتند، ثروتمندان راحتتر خانهها را تخلیه و بازسازی میکنند، ولی فقرا نه.
مطابق پژوهشی که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا انجام شده، پیشبینی میشود که اگر روند گرمایش به همین شکل ادامه پیدا کند، بزرگترین مهاجرت ثروتی از جنوب کرهی زمین به شمال زمین اتفاق میافتد. جنوب فقیرتر و شمال به نسبت ثروتمندتر خواهد شد. همچنین بحرانهای غذایی سنگین در دنیا بهخاطر این وضعیت پیشبینی میشود.
گرما همچنین باعث میشود بعضی بیماریها افزایش پیدا کنند. آلرژی، آسم و شیوع بیماریهای عفونی همگی از تأثیرات افزایش گرما، هوای آلوده و محیا شدن شرایط بهینه برای پاتوژنها و پشههاست.
از دیگر تأثیرات گرما افزایش میزان خشونت آدمهاست. تحقیقات نشان داده که افزایش گرما باعث میشود خشونت میان مردم زیاد شود. البته نهتنها بین مردم یک کشور، بلکه بین کشورها نیز درگیری به وجود خواهد آمد. در نتیجه جنگ هم یکی دیگر از پیامدهایی است که پیشبینی میشود. بهعبارتدیگر این میزان از گرمایش تغییراتی را حاصل میکند که با هیچ مقدار پولی جبران نمیشود.
اگر جهان بخواهد گرمایش را زیر ۲ درجه نگه دارد، یعنی هدف معاهدهی پاریس را عملی کند، باید تا اواسط قرن به سطح صفر خالص در تولید گازهای گلخانهای (net zero) برسد. سطح خالص صفر یعنی حاصل جمع میزان گازهای گلخانهای تولیدی با میزانی که از چرخه خارج میشود، صفر باشد؛ نه اینکه کلاً هیچ کربنی تولید نکنیم، چون عملاً غیرواقعگرایانه است. بههرحال تولید گازهای گلخانهای بهراحتی به صفر مطلق نمیرسد. در مقابل عواملی نیز وجود دارند که اثر این گازها را خنثی میکنند، مثل جنگلها. در حقیقت سطح خالص صفر یعنی بالانس این گازها صفر شود، نه اینکه میزان تولید صفر باشد. برای تحقق یافتن این امر جهان باید تا اواسط قرن نزدیک ۵۰% تولید گازهای گلخانهای را کاهش دهد و این کار به میزان غریبی از سرمایهگذاری و بیش از آن به مشارکت و تعهد کشورها نیاز دارد. سرمایهگذاریهای عظیمی باید در انرژیهای تجدیدپذیر، خودروهای الکتریک و زیرساختها اتفاق بیافتد. علاوه بر اینها، آداپته کردن شهرها و سبک زندگی برای مواجهه با دماهای بیشتر و تأثیرات غیرقابلاجتناب آن و افزایش سطح دریاها نیز باید بهسرعت اتفاق بیافتد.
تخمینهایی متفاوت برای برآورد هزینهها وجود دارد، ولی یک مطالعهی تازه نشان داده که برای اینکه تغییرات آبوهوای جهان زیر ۲ درجه بماند باید بین ۴ تا ۶۰ تریلیون دلار هزینه شود، با میانه هزینهی ۱۶ تریلیون دلار. اگر بخواهیم زیر ۱٫۵ درجه بمانیم باید بین ۱۰ تا ۱۰۰ تریلیون دلار با میانه هزینهی ۳۰ تریلیون دلار سرمایهگذاری شود. برای اینکه تصوری از این اعداد داشته باشید، بدانید که در سال ۲۰۱۹ کل اقتصاد جهان ۸۸ تریلیون دلار بوده است. با اینکه این هزینه بهشدت زیاد به نظر میآید، ولی هزینهی نداشتن چنین اقداماتی بسیار بیشتر است. آنقدر زیاد که دیگر نمیتوان با مقیاسهای کمّی از آن صحبت کرد. از سوی دیگر نیز اگر امروز این اقدامات صورت نگیرند، هزینهاش بارها بیشتر از زمانی خواهد بود که همین اقدامات دیرتر انجام شوند. یک مطالعه نشان داده بود که اگر آمریکا امروز اقدام نکند و همین کارِ امروز را در سال ۲۰۳۰ انجام دهد، باید دوبرابر امروز هزینه کند.
نکتهای که باید بهصورت کلی در مورد مبارزه با گرمایش زمین دانست این است که این یک اقدام جهانی است و کارهایی که باید در راستای آن انجام شود، نیازمند مشارکت بسیار سطح بالای اکثر کشورهای مخصوصاً ثروتمند است.
اولین دلیلش آن است که این مسئله بزرگتر از سطح یک کشور و دو کشور است و برقراری توافق جمعی در این سطح کار بسیار سختی است. کسانی مانند ترامپ میگویند همهی این حرفها دروغ است و از معاهده خارج میشوند و یا در نشست کاپ ۲۶ گلاسکو کشورهایی مانند چین و هند حاضر نمیشوند تا به تعهداتشان درست عمل کنند. مشکل حل تعارضات بین کشوری این چالش را بسیار جدی میکند.
اما بهغیراز این، چهار مورد دیگر نیز وجود دارد که توضیح میدهد چرا حل کردن چالش گرمایش زمین به این راحتیها نیست. این ۴ مورد عبارتاند از جمعیت، رشد اقتصادی، میزان بهرهوری انرژی و میزان گازهای گلخانهای که بابت یک واحد انرژی تولید میشود.
دو مورد از این چهار مورد مشکل را نهتنها حل نمیکند، بلکه بدتر هم میکند و اگر دنیا بخواهد بعد از توافق کاری کند، در دو مورد دیگر است.
عواملی که وضعیت را بدتر میکنند:
الف) جمعیت: جمعیت یعنی آدمها و آدمها یعنی نیازها. نیاز یعنی تولید و تولید یعنی گازهای گلخانهای بیشتر. جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ بهصورت افزایشی خواهد بود و به حدود ۱۱ میلیارد نفر میرسد و از آن به بعد است که رشد جمعیت تقریباً صفر میشود و آرامآرام رو به کاهش میگذارد. این جمعیت یعنی ۴۰% بیشتر از جمعیت کنونی. پس نمیتوان به امید کاهش جمعیت نشست؛ چرا که تا آن هنگام برای هر کاری دیر شده است. بهازای هر یک نفر جدیدی که پا به این دنیا میگذارد، میزان تولیدات نیز افزایش پیدا میکند. پس عامل افزایش جمعیت وضعیت را بدتر میکند.
ب) رشد اقتصادی: رشد اقتصادی (فارغ از اینکه این رشد چه تأثیری بر دنیا میگذارد) به متر و معیار عملکرد تمام کشورهای جهان تبدیل شده است. رشد تا اینجا ملاک رشد اقتصادی بر اساس تولید بیشتر سنجیده میشود. پس همهی کشورها سعی میکنند که بیشتر تولید کنند تا بیشتر رشد کنند. مخصوصاً کشورهای درحالتوسعه که سعی میکنند از خطی بالاتر رفته و به یک رفاه نسبی برسند. اینجا هم به نظر نمیآید که کشوری از این رشدها صرفنظر کند و تولید کماکان بیشتر و بیشتر خواهد شد. شاید در آینده تغییر پارادایمی به وجود بیاید که دیگر «رشد» متر و معیار عملکرد نباشد؛ ولی این اتفاق در آیندهی نزدیک نخواهد افتاد و ما برای نجات زمین زمان نداریم. پس فعلاً بهخاطر رشد جمعیت و رشد اقتصادی کشورها قرار است که میزان تولید کربندیاکسید بیشتر شود.
دو عامل دیگری که میتوانند تغییرات مثبت ایجاد کنند:
ج) میزان بهرهوری انرژی: با یک مثال ساده، اگر ما یک یخچال داشته باشیم که A مقدار انرژی مصرف کند و یک یخچال داشته باشیم که نصف یخچال قبلی انرژی مصرف کند، میگوییم که راندمان انرژی یخچال دوم بیشتر است. پس یکی از کارهایی که جهان باید از این به بعد انجام دهد این است که از تکنولوژیهایی استفاده کند که راندمان انرژی بیشتری داشته باشند تا مقدار کربندیاکسیدی که تولید میکنیم کاهش پیدا کند. مثلاً استفاده از هوش مصنوعی در تکنولوژیها برای افزایش بهرهوری یا استفادهی بیشتر از منابع تجدیدپذیر. در این بخش فرصتها بینهایت هستند و از این بعد شاهد رشد چشمگیری در این قسمت هستیم.
اما افزایش بهرهوری بهتنهایی کافی نیست؛ به ۳ علت:
۱- تأثیر مستقیم بازتاب افزایش بهرهوری. یعنی وقتی بهرهوری چیزی افزایش پیدا میکند، میزان استفادهی ما و تقاضا برای آن افزایش پیدا میکند. پس در نهایت باز منجر به تولید بیشتر میشود که با میزان قبلی تفاوت چندانی نخواهد داشت.
۲- تأثیر غیرمستقیم بازتاب افزایش بهرهوری. وقتی بهرهوری چیزی افزایش میکند، ما انسانها از عایدی آن در جای دیگری استفاده میکنیم. مثلاً وقتی خودروی برقی میخریم، شاید هزینهی سوخت کمتری بپردازیم و بتوانیم پول بیشتری ذخیره کنیم. بعد با این پول ذخیرهشده بلیط هواپیما میخریم و به سفر میرویم یا کارهای دیگر میکنیم. بدین ترتیب شاید به همان اندازه که انرژی Save کردهایم، در جای دیگری انرژی اضافهای تولید میکنیم.
۳- نرخ بازگشت سرمایهی کمتر. وقتی بهرهوری چیزی افزایش پیدا میکند، افزایشِ دوبارهی بهرهوری آن سختتر میشود که این خود هزینهی سرمایهگذاری را افزایش میدهد. پس در بلندمدت سرمایهگذاری در این حوزه هم کاهش پیدا میکند.
پس بهرهوری بهتنهایی نمیتواند ما را به مقصود net zero carbon برساند. برای اینکه به این هدف برسیم، باید به عامل چهارم نگاه کنیم.
د) بابت هر واحد انرژیای که تولید میکنیم، چهقدر کربندیاکسید تولید میشود.
میزان کربندیاکسیدی که برای تولید یک واحد انرژی از سوخت زغالسنگ به دست میآید، بهمراتب بیشتر از همان مقداری است که در یک پنل خورشیدی وجود دارد. الان بزرگترین اهرمی که در حوزه گازهای گلخانهای در دست جهان وجود دارد و میتواند برای گرمایش زمین از آن استفاده کند، همین سوختهای فسیلی مانند نفت و گاز و زغالسنگ است. اما نمیتوان بهراحتی این وابستگی را کم کرد و البته به اندازهی کافی هم در این راستا تلاشی صورت نگرفته است.
برای اینکه جهان بتواند سریعتر این قسمت را بهبود ببخشد و سوختهای فسیلی را کاهش دهد، باید ۲ اقدام صورت بگیرد:
۱- باید از تکنولوژیهایی موجودی که در دست داریم درست استفاده کنیم. کارهای زیادی هست که میتوان سریع انجام داد. مثلاً میشود از انرژی هستهای بیشتر استفاده کرد. یارانههای پالایشگاهها و صنایع وابسته به سوختهای فسیلی را قطع کرد و بهجای آن همین یارانه و سوبسید را به صنایع انرژیهای پایدار و تجدیدپذیر داد. قیمت حاملهای انرژیهای سوختهای فسیلی را بهشدت افزایش داد تا تغییر به انرژیهای پایدار سریعتر اتفاق بیافتد. میتوان برای تولید گازهای گلخانهای استانداردهای سختگیرانه وضع کرد. وسایل نقلیه با بهرهوری پایین را بهتدریج ساقط کرد و بسیاری کارهای دیگر …
۲- تکنولوژیهای جدید خلق کنیم و در این حوزه نوآوری داشته باشیم. بدون تکنولوژی و نوآوری امکان ندارد به هدف صفر خالص کربن برسیم. این تکنولوژیها میتوانند همه چیز باشند؛ از تکنولوژیهای تسخیر کربن گرفته تا نسل جدید پالایشگاهها تا باطریهای نسل جدید که بتوانند انرژی تولیدشده از راههای پایدار را درست ذخیره کنند. اما مشکل نوآوری این است که زمان بر است. سالها و دههها طول میکشد و ما هرسال داریم کربن بیشتری تولید میکنیم. اینجاست که مورد اول که مهمتر میشود؛ این که اقدامات مهم و فوری در سطح جهانی شکل بگیرد؛ وگرنه معلوم نیست که دنیا در ۳۰ تا ۴۰ سال آینده چه شکلی خواهد شد.
این یکی از ترندهای غیرقابلاجتنابی است که دنیا به سمت آن در حال حرکت است. اگر هنوز دبیرستانی یا دانشجو یا کارآفرین هستید، بدانید که دنیا در این حوزه به کمک شما نیاز دارد و بیشتر تکنولوژیها و صنایع به این سمت خواهند رفت.
این بود خلاصهای از داستان گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی.