۲۳ مهر, ۱۳۹۹
ماریجوانا
قسمت سی و دوم: ماریجوانا
۳۱ شهریور, ۱۳۹۹
بازآفرینیِ سرمایه‌داری
قسمت سی و چهارم: بازآفرینیِ سرمایه‌داری
۳۰ آبان, ۱۳۹۹
انتخابات آمریکا چگونه برگزار می‌شود؟

انتخابات آمریکا چگونه برگزار می‌شود؟

قسمت سی و سوم: انتخابات آمریکا چگونه برگزار میشود؟

مقدمه

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا یکی از مهمترین کارزارهای انتخاباتی در سراسر کره‌ی خاکی محسوب می‌شود؛ انتخاباتی که سرنوشت سکّان‌دار قوی‌ترین کشور جهان را برای ۴ سال آینده مشخص می‌کند. به دلیل جایگاه مهم آمریکا در دنیاست که این انتخابات نه تنها بر زندگی آمریکایی‌ها، بلکه بر زندگی بسیاری از مردم جهان نیز اثر می‌گذارد؛ از افغانستان و عراق و سوریه گرفته، تا ایران و اروپا و حتی چین. مثلاً با انتخاب ترامپ در سال ۲۰۱۶ زندگی میلیون‌ها نفر در هزاران کیلومتر آن‌سوتر نیز تحت تأثیر قرار گرفت؛ از جمله ما ایرانی‌ها.

فارغ از اهمیت این انتخابات، «فرایند انتخابات ریاست‌جمهوری» در آمریکا نیز بسیار پیچیده‌تر و طولانی‌تر از انتخابات در سایر کشورهای دنیاست. از همان لحظه‌ای که رئیس‌جمهور آمریکا انتخاب می‌شود، فرایند انتخابات ریاست‌جمهوری و کمپین‌های مربوط به آن برای دوره‌ی بعدی آغاز می‌شود و می‌توان گفت کارزارهای انتخاباتی در آمریکا همیشگی و دائمی‌اند. از آنجایی که ممکن است عده‌ی بسیاری با این ساز و کار پیچیده آشنا نباشند، تصمیم گرفتیم که -طبق روال همیشه- این مسئله‌ی نسبتاً پیچیده را در دایجست ساده کنیم.

ساختار حاکمیتی آمریکا

پیش از اینکه به فرایند‌های انتخاباتی آمریکا بپردازیم، کمی در مورد مدل و سیستم سیاسی آمریکا صحبت می‌کنیم. چرا آمریکا united states of America یا USA (به معنی «ایالات متحده آمریکا») نامیده شده‌است؟

مدل سیاسی آمریکا «فدرال ملی»ست. واحدهای سیاسی در آمریکا «ایالت» نام دارند. به عبارت ساده‌تر، آنچه که در تقسیم‌بندی‌های کشورِ ما «استان» نامیده می‌شود، در آمریکا «ایالت» است. برای آنکه تفاوت استان و ایالت را متوجه شویم، ابتدا با خود «ایالت» آشنا می‌شویم. هر یک از ایالات در حوزه‌ی استحفاظی خود اختیارات وسیعی دارند؛ تا جایی که هر ایالت قدرت قانون‌گذاری دارد و قوانین خود را در محدوده‌ی مرزهایش اعمال می‌کند. در واقع هر ایالت‌ یک دولت جداست؛ اما در نهایت همه‌ی این ایالات زیرمجموعه‌ی یک واحد سیاسی بزرگتر هستند و کشوری را تشکیل می‌دهند به نام «ایالات متحده‌ی آمریکا». همان‌طور که گفتیم، نظام سیاسی این کشور «دولت فدرال» است. تصمیم‌گیرندگانِ این کشور ریاست‌جمهوری، مجلس نمایندگان، سنا و دیوان عالی فدرال آمریکا هستند. اما تفاوت «ایالت» و «استان» در چیست؟

تفاوت اصلی بین سیستم استانی و ایالتی در میزان خودمختاری آن‌هاست. اساساً ایالت استقلال بیشتری دارد و همان‌طور که گفتیم مانند یک دولت مستقل عمل می‌کند؛ در صورتی که در سیستم استانی معمولاً بیشتر استان‌ها واحد‌های مدیریتیِ کوچکترِ دولت مرکزی‌اند و به اندازه‌ی ایالات قدرت قانون‌گذاری ندارند. با چند مثال با اختیارات ایالتی آشنا می‌شویم:

در قسمت قبل گفتیم که چگونه هر ایالت در مورد ماریجوانا سیاست‌های مختلفی دارد. ماریجوانا در برخی ایالات کاملاً آزاد است و در برخی غیرقانونی. همچنین احتمالاً در فیلم‌های پلیسی هالیوودی دیده‌اید که LAPD (پلیس لس‌آنجلس) پرونده‌ای را تحویل می‌گیرد، اما با اهمیت یافتن و ملی شدنِ جرم، FBI (پلیس فدرال) مداخله می‌کند و پرونده از حوزه‌ی اختیارات LAPD خارج می‌شود. حتی دو نوع مالیات در آمریکا وجود ارد؛ «مالیات‌های ایالتی» که بسته به هر ایالت و قوانین خاص آن متفاوت است و «مالیات فدرال» که به دولت ملی پرداخت می‌شود. مثال دیگری از اختیارات ایالات را در وضعیتِ کرونایی اخیر دیدیم: هر ایالت در بحث قوانین و قرنطینه سیاست‌گذاری خاص خود را داشت. برخی از ایالات استفاده از ماسک را اجباری کرده بودند و برخی نه. برخی قرنطینه بودند و در برخی دیگرچنین نبود.

اما در سیستم استانی چنین روالی وجود ندارد و معمولاً همه‌ی استان‌ها پیرو قوانین دولت مرکزی‌اند. مثلاً در کشور ما قوانین شیراز، اصفهان، تبریز و… با هم متفاوت نیست.

انتخابات درون‌حزبی

آشنایی با ساختار حاکمیتی آمریکا پیش‌نیازی بود برای درک بهتر سیستم انتخابات آمریکا. اکنون می‌توانیم درباره‌ی خود انتخابات صحبت کنیم.

کاندید شدن در انتخابات آمریکا تنها سه شرط دارد. هر کس متولد خاک آمریکا بوده، ۱۴ سال متوالی در این کشور زندگی کرده و حداقل ۳۵ سال سن داشته باشد، می‌تواند در انتخابات نامزد شود؛ ولی اگر شخصی بخواهد از طرف یک حزب نامزد شود، باید ابتدا در پروسه‌های درون‌حزبی شرکت کند و در صورت موفقیت در آن پروسه‌ها، به عنوان نامزد آن حزب معرفی می‌شود. البته این احزاب پذیرای هر کسی نیستند و فرد کاندید حتماً باید در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و… شخصیت سرشناسی باشد. به همین دلیل معمولاً افراد شناخته‌شده‌ی صاحب‌منصب خود را به عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری به حزب مورد نظر معرفی می‌کنند؛ مثلاً سناتورها، نمایندگان مجلس نمایندگان، فرمانداران، شهردارها و یا افراد دارای شأن اجتماعی بالا -به خصوص در مسائل اقتصادی-. معمولاً اشخاصی که سرشناس نباشند، کاندید نمی‌شوند؛ زیرا احزاب براساس پارامترهایی که جلوتر به آن اشاره می‌کنیم، کاندیداهای خود را انتخاب می‌کنند.

افراد پس از آنکه خود را به عنوان نامزد به حزب معرفی کردند، کمپین‌های انتخاباتی برپا می‌کنند. تشکیل کمپین نیازمند پول و هزینه‌های زیادی‌ست که یا خود کاندیدا قادر است آن را تأمین کند، یا حامیان مالی به او کمک می‌کنند. احزاب (هر حزبی، اعم از جمهوری‌خواه، دموکرات و…) فعالیت‌های کاندیدها را زیر نظر می‌گیرند؛ بدین شکل که کنوانسیون ملی حزب پس از بررسیِ قدرتِ کمپین هر کاندید و نظرسنجی‌های ملی، تعدادی از آن‌ها را -که به نظر می‌رسد از اقبال عمومی بیشتری برخورداند- گزینش می‌کند. این افراد باید در انتخابات و مناظرات درون‌حزبی و ایالتی با هم رقابت کنند.

در مرحله‌ی بعد رسانه‌های شاخص آمریکا اقدام به برگزاری مناظره میان نامزدهای هر حزب می‌کنند. شاید در اخبار دیده باشید که ۷-۸ نفر پشت تریبون‌ها ایستاده‌اند و با هم مناظره می‌کنند. اگر انتخابات امسال را دنبال کرده باشید، دیده‌اید «کامالا هریس» در مرحله‌ی انتخابات درون‌حزبی رقیب جو بایدن بود و اکنون به‌عنوان معاون بایدن معرفی شده‌است.

پس از چند مرحله مناظره، نوبت به انتخابات درون‌حزبی و ایالت به ایالت می‌رسد. البته قوانین و روز رأی‌گیری در هر ایالت متفاوت است. مثلاً در بعضی از ایالت‌ها هر شخصی که بخواهد می‌تواند در انتخابات درون‌حزبی ریاست‌جمهوری حزب موردعلاقه‌ی خود شرکت کند؛ از جمله ایالت‌ تگزاس. در این ایالت هر فردی می‌تواند در انتخابات درون‌حزبی شرکت کند و به کاندیدای موردنظرش رأی بدهد. این مدل رأی‌گیری اصطلاحاً انتخابات باز (Open Primary) نامیده می‌شود. ولی در برخی ایالات تنها افرادی حق شرکت در انتخابات را دارند که در گذشته در دفتر ایالتی حزب ثبت‌نام کرده و سابقه‌ی فعالیت یا عضویت در حزب را داشته باشند؛ مثل ایالت نیویورک که در آن تنها اعضای حزب حق رأی دارند. این مدل تبعاً Close Primary نام دارد.

از طرفی انتخابات درون‌حزبی در برخی ایالت‌ها شبیه انتخابات اصلی ریاست‌جمهوری و به صورت الکترال انجام می‌شود و برخی دیگر آرا را به صورت تجمیعی می‌شمارند. در شمارش تجمیعی هر کس حائز بیشترین تعداد آرا باشد، برنده است. سیستم انتخاباتی الکترال را در ادامه شرح خواهیم‌داد.

زمان برگزاری انتخابات نیز در هر ایالت متفاوت است و توسط دفتر ایالتی حزب مشخص می‌شود. بر این اساس برخی ایالت‌ها انتخابات را در یک روز و برخی طی چند روز برگزار می‌کنند.

انتخابات درون‌حزبی معمولاً از یک سال قبل از انتخاباتِ سراسری شروع می‌شود. این فرایند تا جایی ادامه می‌یابد که کنوانسیون ملی حزب یکی از کاندیداها را به عنوان کاندیدای اصلی و مورد حمایت حزب معرفی کند. البته این معرفی به معنای حذف اجباری سایر کاندیداها نیست و هر نامزد به اختیار خود می‌تواند به نفع فرد مورد حمایت حزب کنار بکشد یا نامزد باقی بماند. مثلاً در انتخابات سال ۲۰۱۶ کاندیداهای زیادی از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات شرکت داشتند که پس از انتخابات درون‌حزبی بسیاری از آن‌ها به نفع هیلاری کلینتونِ دموکرات و ترامپِ جمهوری‌خواه کنار رفتند. اما برخی نیز مثل سندرز (از حزب دموکرات) و کالین پاول (از حزب جمهوری‌خواه) در انتخابات باقی ماندند و درصد بسیار کمی از آرا را به خود اختصاص دادند.

رقابت اصلی و حزب سوم

بیش از ۱۵۰ سال است که رقابت اصلی برای رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری در آمریکا بین نامزدهای دو حزب اصلی جمهوری‌خواه و دموکرات است و برای همه مسجل است که رئیس‌جمهور از یکی از این دو حزب می‌آید. پیش‌تر در قسمت ۱۷ دایجست مفصلاً در مورد این دو حزب صحبت کرده‌ایم. اما اینکه آمریکا دو حزب اصلی دارد به این معنی نیست که احزاب و سایر گروه‌های سیاسی نمی‌توانند کاندیدایی داشته باشند یا کاندیدایی معرفی نمی‌کنند. در آمریکا احزاب سومی هم وجود دارند که در اینجا برخی از آن‌ها را به صورت خلاصه معرفی می‌کنیم تا ببینیم آیا آنها هم می‌توانند روزی به صندلی ریاست‌جمهوری برسند و تأثیرشان در فضای انتخابات چقدر است.

هرچند که پس از پایان جنگ‌های داخلی آمریکا، یعنی از سال ۱۸۶۵ تا به امروز، همواره رئیس‌جمهور از میان دو حزب قدرتمند و بزرگ جمهوری‌خواه و دموکرات تعیین می‌شده است، اما احزاب دیگر نیز می‌توانند در انتخابات ریاست‌جمهوری و همچنین انتخابات کنگره حضور داشته‌باشند. احزابی که نمایندگان آن‌ها شانسی برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری نداشته‌اند و در کنگره‌ی آمریکا نیز نمایندگان بسیار معدودی دارند.

با این وجود نباید نقش این احزاب و گروه‌ها را در تعیین مسیر سیاست‌های دو حزب بزرگ آمریکا، دست کم گرفت. هرچند خود این احزاب و گروه‌ها برای موفقیتشان در انتخابات ریاست‌جمهوری شانسی قائل نیستند، اما دارای توان بالایی در جهت‌دهی به سیاست‌های دو حزب اصلی آمریکا هستند و گاهی می‌توانند در نتیجه‌ی انتخابات تعیین‌کننده باشند. در انتخابات سال ۲۰۰۰ این قدرت تعیین‌کنندگی به وضوح خود را نشان داد؛ جایی که دموکرات‌ها حضور رالف نیدر (سیاست‌مدار لبنانی‌تبار و نماینده‌ی حزب سبز) را علت شکست خود دانستند و شکسته شدن آراء دموکرات‌ها را به گردن او انداختند.

سال ۲۰۱۶ نیز در کنار هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، نامزدهای دیگری حضور داشتند. به صورت کلی ۳ حزب بعدی آمریکا که در اقلیت هستند، به ترتیب Libertarianها (آزادی‌خواهان)، Greenها (حزب سبز) و Constitution party (حزب قانون اساسی) هستند. حزب قانون اساسی از احزاب بسیار محافظه‌کار است.

حزب آزادی‌خواهان یا لیبرتارین‌ها: شعار اصلی این حزب در این جمله است «دولت حداقلی، آزادی حداکثری». در مورد اقتصاد نیز مکتبی به نام «لسه‌فر» دارند. لسه‌فر یعنی نفی هرگونه دخالت دولت در امور اقتصادی و داشتن اقتصاد آزاد براساس نیروهای عرضه و تقاضا. طرفداران لیبرتارینیسم به سخن معروفِ «هرکس برای انجام هرکاری آزاد است، تا جایی که آزادی شخص دیگر را به خطر نیندازد» معتقدند و طبیعتاً دولت و نهادهای دولتی هم اجازه‌ی محدود کردن این سطح وسیع از آزادی را ندارند. حزب لیبرتارین بر اساس همین اندیشه‌ها در سال ۱۹۷۱ در ایالت کلرادو، تشکیل شد. ایالتی که در نظام سیاسی آمریکا به عنوان یک ایالت قرمز (یعنی ایالتی که اکثر افراد آن به حزب جمهوری‌خواه رأی می‌دهند)، شناخته می‌شود.

حزب سبز: «دموکراسی مستقیم» یکی از آرزوهای بزرگ حزب سبز است. طرفداران حزب سبز حامیان پروپا قرص مسائل حقوق بشر، گسترش انرژی سبز و محیط زیست پاک هستند. مسائل مربوط به محیط زیست، به خصوص استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، از اصلی‌ترین اولویت‌های حزب سبز است. همچنین کاهش فقر و بهبود سیستم آموزشی از دیگر دغدغه‌های آن‌هاست.

کمپین‌ها و تأمین هزینه‌ها

به موضوع اصلی برگردیم و بررسی فرایند انتخابات در آمریکا را ادامه دهیم. پس از اینکه احزاب (خصوصاً دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات) کاندیدای نهایی را معرفی کردند، نامزدها سفرهای ایالت به ایالت خود را شروع کرده و میان طرفدارانشان سخنرانی می‌کنند. همان‌طور که گفتیم این کمپین‌ها هزینه‌های بسیار زیادی دارند که یا خود کاندیدا آن را به دوش می‌کشد، یا از اسپانسرها کمک می‌گیرد. اینجاست که نقش سوپرپک‌ها در تأمین هزینه‌ی کمپین‌ها و موفقیت کاندیداها مطرح می‌شود.

سوپرپک‌ها افراد و یا سازمان‌های ثروتمندی در آمریکا هستند که در زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا، بنا به تمایلات اقتصادی و سیاسی خود، به حمایت از کاندیداهای جمهوری‌خواه و یا دموکرات می‌پردازند. شرکت‌های بزرگ اسلحه‌سازی جزء بزرگ‌ترین و مهم‌ترین سوپرپک‌های انتخاباتی در آمریکا هستند که معمولاً در انتخابات‌ها از کاندیداهای جمهوری‌خواه حمایت می‌کنند. در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا نیز سازمان بزرگ و ثروتمند NRA به طور رسمی از دونالد ترامپ حمایت کرد. این سازمان خود را حامی حفاظت از متمم دوم قانون اساسی آمریکا می‌داند (درباره‌ی حق قانونی برخورداری از سلاح برای شهروندان آمریکایی) و صاحب ده‌ها شرکت اسلحه‌سازی در آمریکا است.

خود ترامپ از سوپرپک‌های رسانه‌ای در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا محسوب می‌شد و در فوریه‌ی سال ۲۰۱۲ از «میت رامنی» حمایت کرد که نامزد حزب جمهوری‌خواه و رقیب باراک اوباما بود. ترامپ همچنین از جمله حامیان اولیه‌ی رونالد ریگان برای ریاست‌جمهوری آمریکا بوده‌است.

هزینه‌های این کمپین‌ها بسیار سرسام‌آور است. مثلاً‌ در سال ۲۰۱۶ هیلاری کلینتون در مجموع مبلغی نجومی در حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار خرج کمپین انتخاباتی خود کرد و این هزینه برای ترامپ نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون دلار بود. تحلیل جالبی می‌خواندم که گفته بود ترامپ حدود ۵ میلیارد دلار earned media داشته‌است. این اصطلاح برای مارکترها، اصطلاح آشنایی‌ست. earned media یعنی بهره‌مند شدن از پوشش‌های رسانه‌ای، بدون صرف هزینه. ترامپ با گفتن چیزهای عجیب و غریب تمرکز خبرگزاری‌ها را به سمت خود جلب می‌کرد و رسانه‌ها بیشتر به او می‌پرداختند.

یک ماه مانده به برگزاری انتخابات، ۴ مناظره‌ی انتخاباتی بین دو کاندیدا برگزار می‌شود که ۳ مورد آن توسط خود کاندیداها و یکی توسط معاونین اول برگزار می‌شود. احتمالاً در چند روز اخیر دیده‌اید که بایدن و ترامپ -برای تحت تأثیر قرار دادن آمریکایی‌ها- چگونه با هم مناظره کردند و گاهی کار به درگیری لفظی کشیده شد. این مناظرات بسیار تأثیرگذار هستند و بعد از نزدیک ۲ سال رقابت درون‌حزبی و بین‌حزبی، تیر آخر کاندیداها محسوب می‌شوند.

رأی‌گیری غیابی

با طی شدن تمام این مراحل، به برگزاری انتخابات اصلی می‌رسیم. مطابق قانون اساسی آمریکا، «اولین سه‌شنبه‌ی ماه نوامبر» روز برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری است. البته رأی‌گیری غیابی تقریباً از یک ماه قبل آغاز می‌شود. این آراء از مردمی اخذ می‌شود که دوست ندارند در روز رأی‌گیری پای صندوق رأی حاضر شوند و بیشتر به شکل پستی صورت می‌گیرد. در این روش فرد متقاضی رأی دادن از فرمانداری یا دفاتر احزاب می‌خواهد که برای او برگ رأی بفرستند. فرد رأی خود را در تعرفه نوشته و به دفتر فرمانداری، شهرداری، حزب یا… پست می‌کند. البته قوانین رأی‌گیری غیابی یا پستی ایالت به ایالت فرق دارد؛ به همین دلیل نمی‌شود با قاطعیت از آن حرف زد.

اداره‌ی فدرال پست آمریکا از دیرباز مسئول ارسال آرای پستی به درِ منازل افرادی‌ست که توانایی حضور در اماکن برگزاری انتخابات را ندارد یا به دلیلی می‌خواهند رأی خود را به صورت پستی ارسال کنند. این اداره از قدیمی‌ترین ادارات این کشور است. البته همیشه ابهاماتی درباره‌ی سرنوشت آرای پستی، چگونگی شمارش آن‌ها در مراکز انتخاباتی و اینکه چرا این آرا در برخی ایالت‌ها بسیار زودتر از موعد مقرر به منازل فرستاده می‌شوند، وجود داشته‌است. اکنون، در سال ۲۰۲۰، با شیوع گسترده‌ی بیماری کرونا در آمریکا، شمار افرادی که تمایل دارند برای شرکت در انتخابات از آرای پستی استفاده کنند، بسیار بیشتر شده‌است. تا کنون بیش از ۴ میلیون نفر از مردم آمریکا آرای پستی خود را دریافت کرده‌اند که این آمار عجیب در مقایسه با زمان مشابهِ پیش از انتخابات قبلی، ۵۰ برابر شده‌است.

ترامپ معتقد است در سال‌های قبل آرای پستی به درستی به مراکز انتخاباتی منتقل نمی‌شده و بسیاری از این رأی‌ها بعد از اعلام نتیجه‌ی انتخابات دور ریخته می‌شدند! پس حالا که قرار است به بهانه‌ی کرونا، میزان آرای پستی در انتخابات ۲۰۲۰ به شدت افزایش داشته باشد، احتمال یک تقلب گسترده از طرف نهادهای برگزارکننده در انتخابات وجود خواهد داشت.

این موضوع نیز مطرح شده است که ممکن است ارسال این آرا و بازگرداندن آن به دفاتر برگزاری انتخابات، چند روز طول بکشد. به‌طور مرسوم نتیجه‌ی قطعی تا یک روز پس از برگزاری انتخابات مشخص می‌شد. اما در انتخابات ۲۰۲۰ که تعداد آرای غیابی به خاطر کرونا به شدت افزایش یافته است، پیش‌بینی می‌شود که ارسال و شمارش آرای پستی تا مدت نامعلومی بعد از انتخابات به طول بیانجامد.

الکترال‌کالج

شیوه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا یک انتخاب دو مرحله‌ای و غیرمستقیم است که با نام الکترال‌کالج شناخته می‌شود. در این سیستم هم مردم (به عنوان رأی‌دهندگان) در انتخاب رئیس‌جمهور نقش دارند و هم مجمعی از نمایندگان انتخاباتی که به الکترال‌کالج معروفند. اما رأی مردم به شکل غیرمستقیم اثرگذار است و رأی نمایندگان انتخاباتی رئیس‌جمهور را مستقیم انتخاب می‌کند. یعنی مردم رأی می‌دهند که آن نمایندگان انتخاب شوند و آن نمایندگان نیز رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند. این روش مانند انتخابات ایران نیست که مردم مستقیم رئیس‌جمهور را انتخاب کنند. به عبارت دیگر، الکترال‌کالج مجمع و مجلسی است که رئیس‌جمهور و معاون اول آن را انتخاب می‌کند.

در واقع نمایندگان الکترال‌کالج معمولاً از طرف هر حزب در ایالت‌های آمریکا کاندید می‌شوند؛ ولی شیوه‌ی انتخاب آنان این‌گونه نیست که مردم نام نماینده‌ی الکترال‌کالج ایالت خود را در برگ رأی بنویسند. هر کاندیدای ریاست‌جمهوری (از هر حزبی)، الکترال‌کالج خود را دارد. در روز انتخابات مردم مثلاً به ترامپِ جمهوری‌خواه رأی می‌دهند و اسم او را در برگه‌ی رأی می‌نویسند. حال این کاندید (یعنی ترامپ) و این حزب (یعنی جمهوری‌خواه)، در هر ایالت کاندیدهای الکترال‌کالج خود را دارد؛ پس وقتی کسی در برگه‌ی رأیش نام ترامپ را می‌نویسد، یعنی به کاندیداهایِ نمایندگیِ الکترال‌کالجِ حزبِ جمهوری‌خواه در ایالت خود نیز رأی داده‌است. به بیان ساده‌تر، کاندید شدن افراد در الکترال‌کالج به این معنی نیست که رأی‌دهندگان مستقیماً به آن‌ها رأی می‌دهند؛ بلکه تنها نام گزینه‌ی ریاست‌جمهوری خود را می‌نویسید. حال اگر این گزینه دموکرات بود، یعنی به الکترال‌کالج‌های دموکرات در ایالت خود رأی داده‌اند و اگر جمهوری‌خواه بود، برعکس. پس رأی‌دهندگان در روز انتخابات با یک رأی به ۳ آیتم رأی می‌دهند: ۱- خود رئیس‌جمهور، ۲- معاون رئیس‌جمهور، ۳- نمایندگان الکترال‌کالج.

تعداد نمایندگان الکترال‌کالج در هر ایالت متفاوت است. بر اساس قانون اساسی ایالات متحده‌ی آمریکا، تعداد اعضای هیئت‌های انتخاباتی هر ایالت با تعداد نمایندگان همان ایالت در کنگره برابر است. کنگره‌ی آمریکا دو مجلس دارد: مجلس نمایندگان (که در آن اعضای انتخابی به نسبت جمعیت هر ایالت وارد مجلس نمایندگان می‌شوند) و مجلس سنا (که برای هر ایالت دو عضو انتخابی در نظرگرفته شده است و همواره به‌طور ثابت و بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های جمعیتی هر ایالت، دارای ۱۰۰ سناتور است.) به زبان ساده‌تر:

تعداد آرای الکترال در هر ایالت = تعداد نمایندگان ایالت در مجلس نمایندگان + ۲ سناتور ایالت در مجلس سنا

پس طبیعتاً هر چه ایالتی پر جمعیت‌تر باشد، تعداد اعضای هیئت‌های انتخاباتی آن نیز بیشتر خواهد بود. مثلاً ممکن است یک ایالت ۳ رأی الکترال داشته باشد و یک ایالت ۵۰ رأی الکترال. بین ایالت‌های آمریکا، کالیفرنیا با ۵۵ عضو بیشترین تعداد رأی الکترال را دارد و پس از آن، تگزاس با ۳۸ رأی در رتبه‌ی بعدی است. یعنی کالیفرنیا ۵۳ نماینده در مجلس نمایندگان و ۲ سناتور دارد. ۷ ایالت هم در مجلس نمایندگان تنها یک نماینده دارند (مثل آلاسکا). گفتیم که هر ایالت ۲ سناتور دارد، پس آلاسکا دارای ۳ رأی الکترال است. واشنگتن‌دی.سی. نیز با این‌که یک ایالت مجزا نیست، اما در انتخابات ۳ رأی الکترال دارد. در جمع کلی کنگره‌ی آمریکا ۵۳۵ نماینده داره (۱۰۰ سناتور + ۴۳۵ نماینده‌ی مجلس نمایندگان). پس تا این‌جا ۵۳۵ رأی الکترال داریم که با افزودن ۳ رأی واشنگتن‌دی.سی. ۵۳۸ رأی الکترال خواهیم داشت. کسانی که نماینده‌ی الکترال‌کالج می‌شوند، همان نمایندگان کنگره نیستند؛ بلکه تنها در تعداد با آن‌ها برابرند. این نمایندگان معمولاً جزء سیاستمداران درجه ۲ احزاب هستند که برای نامزد شدن در انتخابات‌های آینده‌ی مجلس نمایندگان، فرمانداری و حتی شهرداری‌ها برنامه دارند.

در انتخابات ریاست‌جمهوری، هر کاندیدی که بیشترین تعداد آرای الکترال را داشته باشد، رئیس‌جمهور می‌شود. یعنی کسی که حداقل ۲۷۰ رأی الکترال یا بیشتر را در اختیار داشته باشد، برنده‌ی رقابت خواهدبود. فرض کنید ۶۰ درصد از مردم کالیفرنیا به دموکرات‌ها رأی بدهند و الکترال‌کالج‌های دموکرات‌ها پیروز شوند. در این صورت تمامی رأی‌های الکترال کالیفرنیا (یعنی همه‌ی ۵۵ رأی) به دموکرات‌ها می‌رسد. در سیستمی که ما در ایران داریم، ۴۰ درصدی که به دموکرات‌ها رأی نداده‌اند را نادیده نمی‌گیریم؛ بلکه آن را با آرای سایر مناطق جمع می‌کنیم. اما در سیستم آمریکا وقتی حزبی در یک ایالت برنده می‌شود، تمام رأی‌های الکترال آن ایالت را تصاحب می‌کند. این ماجرا ممکن است پیامدهای جالبی داشته باشد. پس از این‌که رأی‌های مردمی اخذ شد، نمایندگان الکترال نیز باید رأی خود را به یکی از کاندیداها بدهند. در این‌جا ممکن است اکثریت مردم یک ایالت (مثلاً) به نامزد دموکرات‌ها رأی داده باشند، ولی الکترالِ ایالت به نامزد جمهوری‌خواه‌ها رأی بدهد. این اکترال‌ها «عهدشکنان» نامیده می‌شوند و چنین اتفاقی در تاریخ آمریکا روی داده‌است. حتی برخی ایالت‌ها برای محکوم کردن الکترال‌های عهدشکن قوانینی دارند و در مقابل ایالت‌های دیگری نیز هستند که به استقلال انتخابیِ الکترال‌ها اعتقاد دارند.

البته این عهدشکنی‌ها استثنا هستند و معمولاً نامزدی که در یک ایالت بیشترین رأی مردمی را اخذ کرده باشد، از سوی هیئت انتخاباتی (الکترال‌ها) ایالت نیز انتخاب می‌شود؛ زیرا -همان‌طور که گفتیم- الکترال‌کالج‌ها از اعضای احزاب درون‌ایالتی هستند و قصد دارند در انتخابات آینده نیز عضو هیئت انتخاباتی باشند یا برای فعالیت‌های سیاسی مهم‌تری برنامه دارند. پس به راحتی به حزب خود پشت نمی‌کنند و به کاندید حزب مقابل رأی نخواهند داد.

چرا سیستم الکترال‌کالج در آمریکا اجرا می‌شود؟

در واقع دلیل به وجود آمدن آرای الکترال در آمریکا این بود که مؤسسین این کشور -در اوایل تأسیس آن- نمی‌خواستند که تنها ایالت‌های بزرگ در انتخاب رئیس‌جمهور تعیین‌کننده باشند؛ چراکه این موضوع باعث می‌شد نامزدها تنها به ایالاتی که جمعیت بیشتری دارند سفر کرده و در آن‌جا با مردم مشارکت کنند. به همین جهت بود که بنیانگذاران کشور آمریکا و نویسندگان قانون اساسی این کشور می‌کوشیدند تا این مسئله را از میان ببرند و کاری کنند که همه‌ی ایالت‌های آمریکا بتوانند نظر خود را ابراز کنند.

اگر این موضوع تا حدودی برای شما گنگ و نامفهوم است، حق دارید؛ چون به‌طور کلی سیستم انتخابات آمریکا گیج‌کننده است. اما می‌توانیم موضوع را این‌گونه ساده کنیم که الکترال باعث می‌شود رأی ایالت‌های پرجمعیت و تأثیرگذاری آن‌ها کمی کمتر شود و در عوض ایالت‌های کوچک و کم‌جمعیت‌تر، به نسبت جمعیت خود، نقش پررنگ‌تری پیدا کنند.

برای این که تأثیر آرای الکترال‌ها را بیشتر درک کنیم، نگاهی می‌اندازیم به انتخابات سال ۲۰۱۶٫ در این سال حدود ۲۵۰٫۶ میلیون نفر واجد شرایط رأی‌گیری بودند که حدود ۱۳۶٫۶ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. مطابق آمار رسمی، هیلاری کلینتون در آرای مردمی از دونالد ترامپ پیش بود. حدود ۶۵٫۸ میلیون نفر به کلینتون و ۶۲٫۹ میلیون نفر به ترامپ رأی دادند که رأی ترامپ حدود ۳ میلیون نفر از هیلاری کلینتون کمتر بود. کلینتون ۴۸٫۱۸ درصد آرای مردمی را داشت و ترامپ ۴۶٫۰۹ درصد. کمتر از ۶ درصد شرکت‌کنندگان نیز به نماینده‌های دیگر حزب‌ها رأی داده بودند.

اما کسب اکثریت آرای مردمی برای هیلاری کلینتون، منجر به پیروزی نهایی در انتخابات و راهیابی وی به کاخ سفید نشد؛ زیرا هیلاری در مجموع آرای الکترال از ترامپ شکست خورد و نهایتاً این ترامپ بود که به عنوان پیروز رقابت‌های انتخاباتی شناخته شد. ترامپ از مجموع ۵۳۸ رأی الکترال، برنده ۳۰۴ رأی شده بود و توانست بر هیلاری کلینتون -که تنها ۲۲۷ رأی الکترال داشت- غلبه کند. در واقع ترامپ مجموع آرای اکثریت را باخت اما الکترال‌ها را برد و رئیس‌جمهور شد.

به این رئیس‌جمهورها که آرای عمومی کمتری نسبت به سایرین کسب کرده‌اند، «رئیس‌جمهور اقلیت» می‌گویند. تا کنون ۵ نفر در تاریخ آمریکا توانسته‌اند که با رأی عمومی کمتر، اما الکترال بیشتر، رئیس‌جمهور شوند. اولین مورد این اتفاق در سال ۱۸۲۴ روی داد که اندرو جکسون، علی‌رغم پیروزی در آرای مردمی، نتوانست رئیس‌جمهور شود و آدامز به این مقام رسید.

در سال ۲۰۰۰ نیز جرج دابلیو بوش (بوش پسر، نامزد حزب جمهوری‌خواه) در مقابل ال‌گور (نامزد حزب دموکرات) قرار گرفته بود. در این انتخابات ال‌گور، ۴۸٫۳۸ درصد از کل آراء و جرج بوش، ۴۷٫۸۷ درصد آراء را به دست آوردند. اما در نهایت با ۲۷۱ رأی الکترال در مقابل ۲۶۶ رأی الکترال، جرج بوش به عنوان چهل و سومین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا معرفی شد.

در انتخابات ۲۰۱۶ نیز دلیل اصلی پیروزی ترامپ در کسب آرای الکترال، پیروزی‌های چشمگیر او در ایالت‌های شناور و همچنین ۳ ایالت از ایالت‌های دیوار آبی بود. در ادامه در مورد جناح‌بندی ایالت‌ها و اصطلاحاتی مانند دیوار آبی و قرمز صحبت می‌کنیم.

پایگاه رأی احزاب

در تاریخ سیاسی آمریکا به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم، برخی ایالت‌ها اغلب به نماینده‌ی حزب دموکرات و برخی دیگر اغلب به نماینده‌ی حزب جمهوری‌خواه تمایل داشته‌اند. در فضای سیاسی آمریکا به ایالت‌هایی که از سال ۱۹۹۲ تا سال ۲۰۱۲ در انتخابات ریاست‌جمهوری به نماینده‌ی حزب دموکرات رأی داده‌اند، «دیوار آبی» می‌گویند. دیوار آبی شامل ایالت‌های مهمی مثل کالیفرنیا، نیویورک، نیوجرسی و واشنگتن است. همچنین به ایالت‌هایی که از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۶ در انتخابات ریاست‌جمهوری به نماینده‌ی حزب جمهوری‌خواه رأی داده‌اند، «دیوار قرمز» می‌گویند؛ ایالاتی مثل تگزاس، آلاباما و اوکلاهما از این جمله‌اند.

باقی ایالت‌ها در آمریکا به عنوان ایالت‌های شناور شناخته می‌شوند که در هر انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، پیش‌بینی اینکه به کدام حزب رأی می‌دهند، کار مشکلی است. این ایالت‌ها به «ایالت‌های محل رقابت» نیز معروفند؛ زیرا رأی آنها مشخص نیست و به همین دلیل کاندیداها نهایت تلاش خود را می‌کنند تا رأی این ایالات را جذب کنند. رأی این ایالات بسیار تأثیرگذار است. مثلاً فلوریدا ۲۹ رأی الکترال دارد و جزء ایالات شناور است. گرفتن رأی فلوریدا یعنی طی کردن بخش زیادی از مسیر پیروزی؛ چراکه رأی ایالت‌های دیوار قرمز و آبی تقریباً مشخص است و این ایالات شناورند که تعیین‌کننده خواهندبود. اگر آمریکا را یک مستطیل در نظر بگیریم، به‌طور سنتی کناره‌های این مستطیل پایگاه حزب دموکرات است؛ اما مرکز این مستطیل به سمت بالا و پایین پایگاه سنتی جمهوری‌خواهان است. یعنی ساحل شرقی و غربی (east coast و west coast) به دموکرات‌ها رأی می‌دهند و Middle نیز به جمهوری‌خواهان.

در انتخابات ترامپ و کلینتون، ترامپ رأی ایالت‌های شناور بزرگی را کسب کرد (مثل فلوریدا و اُهایو) و پیروزی چشمگیری در سه ایالت میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین داشت که تا قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶، جزء ایالت‌های دیوار آبی محسوب می‌شدند. علاوه بر این‌ها، آرای الکترال ایالت‌های دیوار قرمز نیز به‌طور سنتی متعلق به نماینده‌ی حزب جمهوری‌خواه است و آنان این‌بار نیز به سنت خود پایبند بودند. مجموع این آرا منجر به پیروزی تعجب‌برانگیز دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ شد.

طبق آمارها ایالت‌های طرفدار جمهوری‌خواهان معمولاً سنتی‌تر هستند، به خانواده و مذهب اهمیت بیشتری می‌دهند، بیشتر با پذیرش مهاجرین مخالفند و طرفدار آزادی استفاده از سلاح هستند. ساکنین ایالت‌های دیوار قرمز (یعنی هوادارانِ جمهوری‌خواهان) بیشتر از سفیدپوستان و آمریکایی‌های اروپایی‌تبار هستند. در طرف مقابل پایگاه اصلی رأی دموکرات‌ها بیشتر ایالت‌هایی هستند که مهاجرپذیرترند و اعتقاد کمتری به مسائل مذهبی و دینی دارند.

پس به‌طور خلاصه، از لحاظ نژادی سفیدها بیشتر به جمهوری‌خواهان و رنگین پوستان به دموکرات‌ها تمایل دارند. از لحاظ مذهبی نیز افرادی که تمایلات مذهبی‌تری دارند، طرفدار جمهوری‌خواهان هستند؛ اما کسانی که مذهب را سدی در برابر آزادی‌های فردی (مثل همجنسگرایی، سقط جنین و…) می‌بینند، به دموکرات‌ها گرایش دارند. به همین دلیل است که مسیحیان بیشتر هوادار جمهوری‌خواهان هستند. اصطلاحی تحت عنوان «Pro life بودن» وجود دارد که به رویکرد احزاب مختلف در مورد سقط جنین اشاره داره. جمهوری‌خواهان معمولاً Pro Life هستند؛ یعنی با آزادی سقط جنین مخالفند. در صورتی که دموکرات‌ها بیشتر به آزادی‌های شخصی معتقدند و مادر را صاحب حق تصمیم‌گیری می‌دانند.

جالب این‌جاست که تا چند دهه پیش بسیاری از عقاید این دو حزب برعکس بوده و به‌تدریج جای خود را با هم عوض می‌کنند. ماجرای کامل جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها را در قسمت هفدهم دایجست شرح دادیم. اما برای آن‌که اشاره‌ی کوتاهی کرده باشم، به یادآوری این موضوع اکتفا می‌کنم که همین جمهوری‌خواهان با دموکرات‌ها (جنوبی‌ها) بر سر ممنوع کردن برده‌داری و آزاد کردن برده‌ها وارد جنگ شدند. یعنی دموکرات‌هایی که امروزه از مهاجران استقبال می‌کنند و از حمایت اغلب سیاه‌پوستان برخوردارند، روزگاری کسانی بودند که از سیاهان به عنوان برده در مزارع خود استفاده می‌کردند. یک بار دیگر فیلم «بر باد رفته» را با این دیدگاه ببینید؛ جالب خواهد بود.

اگر نتیجه‌ی آرای الکترال مساوی شد، چه می‌شود؟

۵۳۸ یک عدد زوج است و ممکن است هر دو کاندید در عدد ۲۶۹ به تساوی برسند. در این صورت مجلس نمایندگان، رئیس‌جمهور و مجلس سنا، معاون رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کند. دلیل اهمیت معاون رئیس‌جمهور آن است که در صورت وقوع حادثه‌ای برای رئیس‌جمهور، اولین کسی که پس از او سکّان رهبری کشور را به دست می‌گیرد و رئیس‌جمهور موقت می‌شود، معاون اوست.

سیستم‌های انتخاباتی مختلف در جهان

در پایان پادکست بد نیست کمی نیز در مورد سیستم‌های مختلف انتخاباتی در دنیا صحبت کنیم. سیستم انتخاباتی پایه و اساس دموکراسی‌ست؛ زیرا انتخابات همان راهی‌ست که از طریق آن دموکراسی در یک کشور اجرا می‌شود. پس اینکه انتخابات با چه سیستمی برگزار شود، بر ضعف و قوت دموکراسی آن کشور مؤثر است. اما فارغ از این، دانستن روش‌های مختلف انتخابات در زندگی روزمره نیز خالی از لطف نیست؛ چراکه ممکن است در شرکت، مجتمع مسکونی یا هرجای دیگری به برگزاری انتخابات نیاز داشته‌باشید. دانستن روش‌های مختلف انتخاباتی می‌تواند در داشتن ایده‌های دیگر به شما کمک کند.

سیستم‌های انتخاباتی در نظام‌های دموکراتیک سه دسته‌اند: ۱-نمایندگی اکثریت، ۲- نمایندگی تناسبی و ۳- ترکیب این دو.

در اینجا به‌صورت اجمالی به این دسته‌ها می‌پردازیم تا در حد کلیات با هر یک آشنا شوید. در کتاب‌های رشته‌های علوم سیاسی و آمار به تفصیل در مورد هریک توضیح داده شده‌است.

۱- نمایندگی اکثریت: این دسته خود به سه مدل اصلی تقسیم می‌شود: plurality (کثرت آرا)، majority (اکثریت آرا یا سیستم)، مدل جایگزینی (آلترنایتو)

روش اول سیستم کثرت آراء (Plurality) بسیار ساده‌است. گاهی به این روش First Past the Post نیز گفته می‌شود. در این روش هر کس که بیشتر از بقیه رأی بیاورد، برنده است و تنها ۱ رأی اختلاف برای برنده شدن، کافی‌ست. اما در سیستم‌های اکثریتی (Majority systems) نه تنها رأی شما باید از بقیه بیشتر باشد، بلکه باید اکثریت کل آرا را نیز کسب کرده‌باشید؛ یعنی بیشتر از ۵۰ درصدِ کل آرا. برای درک بهتر تفاوت سیستم کثرت و اکثریت، یک مثال می‌زنیم. فرض کنید ۴ نفر کاندیدا داریم: نفر اول ۴۰%، بعدی ۳۰%، بعدی ۲۰% و نفر آخر نیز ۱۰% آرا را به دست می‌آورند. در سیستم کثرت آرا (Plurality) کسی برنده است که ۴۰% رأی دارد. ولی در سیستم اکثریتی (Majority) تا اینجای کار هیچ‌یک برنده نیستند؛ چون سیستم می‌گوید که برنده باید رأی اکثریت را نیز داشته باشد. در اینجا روش‌های مختلفی برای تعیین برنده‌ی انتخابات به وجود می‌آید. مثلاً ممکن است انتخابات دو مرحله‌ای شود که نمونه‌اش را در ایران دیده‌ایم؛ نفر اول و دوم در دور بعد با هم رقابت می‌کنند.

البته در برخی کشورها سیستم‌های آلترناتیو وجود دارد. مثلاً استرالیا -که یکی از بزرگترین نمونه‌های دموکراسی‌ست- از این روش استفاده می‌کند. در استرالیا شما نمی‌توانید تنها به یک نفر رأی بدهید. مثلاً اگر ۵ کاندید وجود داشته باشد، باید ترجیحی به همه‌ی آن‌ها رأی بدهید. یعنی در این رأی‌دهی، اولویت‌بندی کاندیدها در رأی شما، اهمیت دارد. شبیه انتخاب‌رشته‌ی کنکور که مشخص می‌کنید انتخاب اولتان گزینه‌ی الف است، انتخاب دوم گزینه‌ی جیم و… . در این سیستم ابتدا بررسی می‌کنند که کسی که بیشترین رأی را آورده، اکثریت آرا (یعنی بیشتر از ۵۰%) را نیز کسب کرده است یا خیر. اگر کسی به ۵۰% نرسیده باشد، کاندیدی دارای کمترین رأی را حذف می‌کنند، ولی رأی‌هایش را بین سایر کاندیدها تقسیم می‌کنند. روش این تقسیم این‌گونه است: احتمالاً کاندیدِ حذف‌شده در برگه‌های رأی بعضی از مردم، اولویت دوم بوده‌است. با حذف این فرد، آرای او را به کسی می‌دهند که در آن تعرفه‌ها اول بوده‌است. پس از آن دوباره آرا شمارش می‌شوند تا ببینند کسی از ۵۰% عبور کرده یا نه. اگر هنوز کسی به این میزان رأی نرسیده بود، آن‌قدر این کار را ادامه می‌دهند و نفرات آخر را حذف می‌کنند تا سرانجام یک نفر به اکثریت آرا برسد. در این سیستم حتی ممکن است کسی که در شمارش اولیه پیشتاز بوده، به پیروزی نرسد و شخص دیگری نفر اول شود.

اما نکته‌ی اصلی این است که در تمام سیستم‌های نمایندگی اکثریت (در هر کدام از اشکالش)، تنها یک شخص یا حزب برنده وجود دارد و نتیجه صفر و یک است. یکی می‌برد و یکی می‌بازد و طرفِ برنده نماینده‌ی تمام مردم می‌شود، حتی کسانی که رأی مخالف داشته‌اند. این در حالی‌ست که ممکن است مخالفین ۴۹٪ جامعه باشند. به همین دلیل برخی می‌گویند که این سیستم چندان عادلانه نیست و سیستم‌های تناسبی را جایگزین آن کردند.

۲- نمایندگی تناسبی: در سیستم تناسبی، برنده به تناسب آراء مشخص می‌شود. بدین‌ترتیب برنده و بازنده شدن، مطلق و صفر و یک نیست. انتخابات در آلمان با این سیستم انجام می‌شود. مردم آلمان در انتخابات پارلمان خود (بوندستاگ) هم باید به یک شخص رأی بدهند و هم به یک حزب. فرض کنید حزب الف ۴۰%، حزب ب ۳۰%، حزب جیم ۲۰% و حزب دال نیز ۱۰% آرا را کسب کرده‌است. در اینجا کرسی‌های پارلمان به همین نسبت بین این ۴ حزب تقسیم می‌شود. یعنی حتی حزبی که فقط ۱۰% رأی داشته، کاملاً کنار گذاشته نمی‌شود و ۱۰% کرسی‌ها را دارد. پس از این، پارلمان باید (مثلاً) رئیس دولت یا قوه مجریه را انتخاب کند. در همین مثالِ آلمان، پارلمان شخص صدر اعظم را انتخاب می‌کند و رئیس‌جمهور بیشتر یک مقام تشریفاتی است.

یک حزب برای آنکه بتواند یکی از اعضای خود را صدراعظم کند، باید اکثریت کرسی‌های پارلمان را در اختیار داشته باشد که معمولاً این اتفاق به ندرت ممکن می‌شود؛ زیرا در این کشور حدود ۱۵ حزب وجود دارد و داشتن رأی اکثریت مشکل است. اینجا جایی‌ست که احزاب با هم ائتلاف می‌کنند تا بتوانند رئیس دولت را انتخاب کنند. در حقیقت با تاکتیکِ ائتلاف، یکی از احزاب به اکثریت بالای ۵۰% درصد می‌رسد و این قدرت را به‌دست می‌آورد که رئیس دولت را انتخاب کند. کشورهای ترکیه و هلند و اسرائیل نیز از این سیستم استفاده می‌کنند.

البته این روش نیز زیرشاخه‌های متفاوتی دارد که ما وارد جزئیات آن نمی‌شویم و شما را تشویق می‌کنیم که اگر به روش‌های مختلف انتخابات و رأی‌گیری علاقه‌مندید، بخشی از مطالعه‌ی شخصی خود را به این زمینه اختصاص دهید.

دایجست یک پادکست رایگان است؛ ولی دخل و تصرف در آن بدون رضایت صاحب‌اثر مجاز نیست. می‌توانید برای استفاده از مطالب دایجست با ما تماس بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دایجست یک پادکست رایگان است؛ ولی دخل و تصرف در آن بدون رضایت صاحب‌اثر مجاز نیست. می‌توانید برای استفاده از مطالب دایجست با ما تماس بگیرید.
error: